محل تبلیغات شما

کارآگاه رد را دنبال کرد ، دنبال کرد و .

به مخفی گاهی رسید و بعد وارد شد که یکهو در بسته شد و زیرپای کارآگاه خالی شد و داخل یک اتاق دیگر افتاد که صدایی شنید. آن صدا صدای نانای بود که از شانس بدش دیوارمخفی گاه نازک بود و کارآگاه ملامین کل نقشه آن ها را شنید که از این قرار بود: نانای لالای را به شکل یک دختربچه در می آورد و بعد لالای به کارآگاه ملامین می گوید که دوبار بپرد و او می افتد داخل قفس ه ها و قدرت او را ازآن خود می کند ولی کارآگاه ملامین دکمه ای را دید که روی آن نوشته بود: 

شرمنده ، اگر می خواهید ادامه اش را بخوانید برو اینجا---->

که روی آن نوشته بود: فشار داده نشود وزیرش با خط نازکی نوشته شده بود: خطر انفجار کل ساختمان و کارآگاه ملامین ، نانای و لالای را شکست داد. وقتی ملامین به خانه برگشت. مادرش از او پرسید: خوب امروز چی یادگرفتی؟ ملامین درجواب گفت: اام م آهان گرفتم که نمیشه هیچ کس را از روی ظاهر قضاوت کرد. مادر هیچی در جواب نگفت. 

پایان 

چگونه دندون خود را بدون رفتن به دندان پزشکی بکشیم؟

فصل دوم - معلومه که همش کار نانای است.

فصل اول : چه کسی دیوارهای پارک ملت را رنگ آمیزی کرده و 3 نفر را زخمی کرده است؟

کارآگاه ,ملامین ,نانای ,، ,لالای ,نوشته ,کارآگاه ملامین ,که از ,شد و ,لالای را ,نوشته بود

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

حبيب جميل زاده رنگی رنگیا